برخی از کشورها هم مسلمان هستند و هم با امریکا ارتباط دارند، روز به روز هم پیشرفت میکنند (مثل مالزی)، ما چرا ارتباط نداشته باشیم و پیشرفت نکنیم؟
در میان دزدان یک شیوهای رواج دارد که وقتی دیدند صاحب خانه و همسایهها متوجه شدند، زود خود را قاطی جمعیت کرده و در حالی که به سرعت میدوند، فریاد میزنند: «آی دزد، آی دزد» و حتی اگر بتوانند دیگری را به عنوان دزد به باد کتک نیز میگیرند تا جماعت به سر آن بدبخت بریزند و او در عین حال که همگان از او تشکر میکنند، راحت فرار کند!
حالا، همانطور که مخالف دموکراسی، دم از دمکراسی میزند، ضایع کننده حقوق بشر، پرچمش را بلند کرده است و ...، موضوع برقراری رابطه بین جمهوری اسلامی ایران و با امریکا نیز دچار همین سیاست شده است و عدهای که زبان امریکایی را در دهان میچرخانند، مکرر و مستمر القا میکنند که ما قطع ارتباط را خواستهایم و اکنون نیز مخالف برقراری ارتباط هستیم! در حالی که موضوع درست برعکس است و این را مردم و به ویژه جوانان باید بخوبی بدانند.
جمهوری اسلامی ایران، هیچ گاه خواهان قطع ارتباط با امریکا یا سایر کشورها [به جز اسرائیل که یک رژیم غاصب و جعلی است]، نبوده و نیست. منتهی ارتباطی سالم، معقول، مبتنی بر عزّت، احترام و رعایت حقوق و منافع طرفین.
اما امریکا فقط خواهان برقراری ارتباط در «نظام سلطه» و چارچوبهای استعماری است. در واقع این امریکا است که به خاطر قدرت و ثروت و نیز عطش حکومت بر جهان، ارتباط سالم را نمیخواهد و فقط خواهان رابطهی گرگ و میش یا هویچ و چماق است.
الف – ارتباط با امریکا به مثابه پیشرفت نیست و این دروغ دومی است که به اذهان عمومی القا میکنند و اساساً ارتباط از نوع استعماری و استثماری و وابستگی، هیچ گاه پیشرفتی را به ارمغان نیاورده و نمیآورد. اگر میخواهیم پیشرفت کنیم، باید خود را باور کنیم، ذلیل دگیران نباشیم و به سرمایههای خود توجه داشته باشیم، نه این که متکدی پیشرفت از ناحیهی دیگران باشیم.
ب – باید باور کنیم که امریکا خواهان پیشرفت ما نیست که ارتباط با او منتج به پیشرفتی گردد، چنان چه شاهدیم چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن با پیشرفت این کشور به شدت مخالف و حتی دشمنی کرده است.
این امریکاست که از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ایران و خروج این کشور و این ملّت از نظام سلطه، استقلال ارضی ما را مورد تعرض و تهاجم قرار داد – جنگها و فتنههای داخلی به راه انداخت – شخصیتها علمی، مذهبی و سیاسی ما را ترور کرد – تحریم اقتصادی را تحمیل کرد ... و اکنون نیز با هر گونه پیشرفت [حتی علمی] در این کشور مخالفت و دشمنی دارد. حال آیا سادگی نیست که گمان کنیم پیشرفت ما منوط به چنین ارتباطی با چنین زورگویی میباشد؟!
ج – البته پیشرفت نیز تعاریف خود را دارد و جوامع (ملل) نیز در اموری پیشرفت و در اموری پسرفت داشته و دارند.
به عنوان مثال: امریکا امروز به لحاظ تکنولوژی [چه در صنعت ارتباطات و چه در صنایع نظامی یا یا سایر صنایع] پیشرفت خیره کنندهای دارد، اما به لحاظ اقتصادی کاملاً دچار رکود و ورشکستگی شده است - مردمش به لحاظ امنیت شخصی، اجتماعی، شغلی، سلامت و حتی جانی، در امان نیستند – به لحاظ سیاست داخلی دچار تنش شده و در سیاست خارجی نیز کاملاً ورشکسته است – به لحاظ محبوبیت و مقبولیت در اذهان عمومی، منفورترین کشور دنیاست – به لحاظ سلامت اخلاق و روان، کاملاً به هم ریخته است و ... .اما در تبلیغات و ایجاد جنگ روانی، به ویژه برای اذهان عمومی جهان سومیها و یا به اصطلاح کشورهای در حال توسعه، بسیار پیشرفته است.
د – مالزی نیز از پیشرفتهای چشمگیر و غیر قابل انکار اقتصادی برخوردار بوده است، اما مالزی و امثال مالزی نیز کشور مستقلی نیستند، پیشرفتهایی داشته و متحمل رکودها و پسرفتهای بسیاری نیز هستند و اگر بخواهند کمی به خود آیند و استقلال سیاسی، ارضی، اقتصادی، فرهنگی و ... خود را بخواهند، به سرنوشت شومی دچار خواهند شد.
دیری نخواهد گذشت که با توجه به آن چه در عرصههای متفاوت سیاسی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی در مالزی اتفاق افتاده و در حال وقوع است، شاهد چالشها و تنشهای جدی خواهیم بود.
ساخت پایتختی جدید و هجرت دادن مسلمانان از کوآلالامپور به آن با وام مسکن و خودرو، ساخت بتهای بسیار بزرگ و بلندتر در کنار مساجد معروف، سرمایهگذاری کلان در ترویج بودیسم در این کشور اسلامی، تقسیم جامعه به بودایی ، چینی و مسلمان، فروش گروهی زنان مستمند مسلمان به شیوخ عرب و ...، هیچ کدام اتفاقی نیست و به سوی هدف معینی برنامهریزی شده است و چه بسا دیر یا زود درگیریهای شدید فرقهای و مذهبی بین بوداییها و مسلمانان مالزی نیز پیش آید و تا تجزیه طلبی نیز پیش رود. این استراتژی کلان و کلی امریکا برای تمامی کشورهای بزرگ و به ویژه اسلامی آسیاست.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: